قرار است ماجراهای دختر نوجوانی به نام «جودی ابوت»، یک یتیم نیویورکی را دنبال کنیم. طی جلسهای برای دریافت سرپرست که افراد مهم و ثروتمند نیز در آن حضور دارند، یک خیر مرموز یک به «جودی» دریافت بورسیه تحصیلی را پیشنهاد میکند. این دختر که تنها موفق میشود نیمنگاهی به سایهی بلند آن شخص مرموز بیندازد، بلافاصله او را «بابا لنگدراز» مینامد و هر ماه بنا به درخواستش برایش نامه مینویسد. او در حین تحصیل در مدرسه یادبود «لینکلن»، دوستان زیادی پیدا میکند و با دنیایی آشنا میشود که قبلاً هرگز درباره آن نمیدانست...
این سریال انیمیشنی بر اساس رمانی به همین نام نوشته «ژان وبستر» ساخته شده است. مجموعه انیمیشنی «بابا لنگدراز» که در سالهای آغازین دهه 90 میلادی پخش خود را آغاز کرد آنچنان در خاک ژاپن و یا ایالات متحده آمریکا مشهور نشد، اما برای سالهایی طولانی تبدیل به برنامه نمایش روزانهی کودکان ایرانی شده بود. اگر با شخصیتهای این انیمه آشنایی ندارید، باید بگوییم که دختری به نام «جودی» را داریم که تمام قصه حول محور او، چگونگی تجربهی بلوغش و رابطهاش با ناپدری جدیدش شکل گرفته است. «جودی» دلسوز است، اما همچنان خام است و چیزهای زیادیست که باید تجربه کند تا به پختگی برسد. دورهی بلوغ او در مدرسهی «لینکلن» رخ میدهد، جایی که چندین و چند قوس داستانی درام پیش پای این دختر قرار داده میشود و از هرکدامشان چیزی یاد میگیرد. به نوعی میتوان این اثر را از اولین انیمیشنهایی دانست که قواعد ژانر «زندگی روزمره» را پایهگذاری کردند. استایل انیمیشنی این اثر در مقایسه با آثار امروز بسیار ضعیف است، اما حس و حالی کاملاً نوستالژیک دارد که میتواند به راحتی شما را به دنیایی کلاسیک و اما کشفنشده ببرد. جریان آرام درام و معصومیتی که در سرتاسر قصه نهفته، باعث میشود مخاطبان تجربهی دست اولی از بلوغ دختری داشته باشند که در شرایط استثنایی، سعی میکند یک زندگی معمولی داشته باشد.