اتمام پخش
ایچیرو هانادای جوان با والدین و پدربزرگش در یک روستای آروم زندگی میکنه. اون بچه فضولیه که معمولا خواهرش رو اذیت میکنه، به مادرش توهین میکنه، با همه دعوا میکنه و کلی غذا میخوره. ایچیرو وقتی که با یک کامیون تصادف میکنه یه تجربه قریب به مرگ به دست بیاره و وقتی بیدار میشه میبینه که میتونه با ارواح صحبت کنه. ارواح آدمایی که تازه مردن ولی نمیتونن به دنیای دیگه برن. اونا مشکلات حل نشده ای توی زندگیشون دارن که جلوی اونا رو میگیره، و ایچیرو باید بهشون کمک کنه.