هاگیوارا میو، یه بازیگر تلویزیونی 14 سالهست که محبوب شده. یه روزی سر یکی از کارهاش، با کوماگای ایچیا ملاقات میکنه، کسی که بهش میگه بازیگریش افتضاحه. میو از حرفهاش ناراحت میشه ولی میفهمه که نمیتونه ایچیا رو از ذهنش بیرون کنه. معلوم میشه که خود ایچیا یه کارگردان بااستعداده که یه موزیکویدئو رو برای دوست خوانندهی میو، ساواکی آیا، کارگردانی کرده. بعد از موفقیت این موزیکویدئو، از ایچیا خواسته میشه تا کارگردانی یه فیلم رو به عهده بگیره. اون میخواد که میو، نقش اصلی رو داشته باشه، چون احساس میکنه که مثل بازیگرای باتجربه، خوشگله. چطور میو میتونه با احساساتش نسبت به ایچیا کنار بیاد؟