شین (ریگو گارای) و لیا (الا رائه پک) در حال گرفتن عکس های بعد از عروسی هستند و همدیگر را به شکلی اجباری در آغوش گرفته اند. آنها نسخه های مختلف نحوه آشنایی خود را به عکاس می گویند. شین یک نویسنده است، لیا برای او کار می کند. در واقع نه. لیا در خانه انتشاراتی کار می کند که نماینده شین است که در آستانه انتشار یک کتاب زندگی نامه ای است. آنها در یک مهمانی اداری ملاقات کردند که در آن لیا از رقصیدن شین با بسیاری از کارمندان زن دفتر آشفته شده و تحت تأثیر قرار گرفته بوده. اکنون، آنها به هم پیوسته اند. شما تعجب می کنید که چه کسی او را وادار به ازدواج با لیا کرده است. این زوج تازه ازدواج کرده در خانه ای دورافتاده در دریاچه توسط یک مخترع خوش بین و همسرش که ناامید هستند و برای اختراع جدید خود دنبال اسپانسر می گردند و به هیچ وجه کلمه نه را نمی پذیرند، مورد باج خواهی و تهدید قرار می گیرند.
فیلم Crumb Catcher به کارگردانی کریس اسکاچدوپول، از همان ابتدا بیننده را وارد دنیایی از ترس و ناراحتی می کند. مضمون فیلم این حس را تقویت می کند و لایه ای از تنش را اضافه می کند که در هر صحنه نفوذ می کند. لوکیشن، که در انزوا قرار دارد، فضای وهم آور فیلم را کاملاً در بر می گیرد و باعث می شود که مخاطب هم مانند شخصیت ها احساس کند که در دام افتاده است. ریگو گارای نقش برجسته ای را در نقش شین ارائه می دهد که یادآور جان لگوئیزاموی جوان است. ارتباط او با الا رائه پک، که نقش همسرش لیا را بازی می کند، قابل لمس است و به رابطه پرآشوب آنها اعتبار می بخشد. علیرغم نامناسب بودن ظاهر ارتباط آنها برای یکدیگر، تصویر گارای و پک از یک زوج متاهل واقعی و قابل لمس به نظر می رسد و به شخصیت های آنها عمق می بخشد. جان اسپرداکوس اما با نقش آفرینی شخصیت جان، نمایش را می دزدد. بازی او هم ترسناک و هم پوچ است و هر چیزی را که از شخصیتی که برای چنین نقشی کاملاً ساخته شده است را مجسم می کند.